English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8788 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jive U کلمات بیهوده واحمقانه
jived U کلمات بیهوده واحمقانه
jives U کلمات بیهوده واحمقانه
jiving U کلمات بیهوده واحمقانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blather U صحبت بی معنی واحمقانه
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speeches U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speech U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spellchecker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
bootless U بیهوده
futility U بیهوده گی
vain U بیهوده
driftless U بیهوده
dulled U بیهوده
in vain U بیهوده
wastes U بیهوده
ineffectively U بیهوده
waste U بیهوده
jejune U بیهوده
futile U بیهوده
ineffective U بیهوده
ineffectual U بیهوده
idles U بیهوده
idlest U بیهوده
purposeless U بیهوده
thankless U بیهوده
pointless U بیهوده
unavailing U بیهوده
kibosh U بیهوده
idle U بیهوده
unfruitful U بیهوده
trashy U بیهوده
trashiest U بیهوده
trashier U بیهوده
dulls U بیهوده
dulling U بیهوده
duller U بیهوده
dull U بیهوده
idled U بیهوده
rodomontade U بیهوده
non-starter U بیهوده
dullest U بیهوده
purposelessly U بیهوده
of no issue U بیهوده
to no purpose U بیهوده
non-starters U بیهوده
uselessly U بیهوده
farces U کار بیهوده
dead lift U کوشش بیهوده
babbles U سخن بیهوده
babbled U سخن بیهوده
babble U سخن بیهوده
farce U کار بیهوده
without result U بی نتیجه بیهوده
wasteful expenditures U مخارج بیهوده
hooey U بیهوده مزخرف
blethering U بیهوده گفتن
unproductive consumption U مصرف بیهوده
frustrated U باطل بیهوده
idle talk U سخن بیهوده
ineffectually U بطور بیهوده
wild-goose chase U تلاش بیهوده
wild goose chase U تلاش بیهوده
fillips U چیز بیهوده
fillip U چیز بیهوده
blethers U بیهوده گفتن
blethered U بیهوده گفتن
blether U بیهوده گفتن
an absurd notion U خیال بیهوده
rant U بیهوده گویی
ranted U بیهوده گویی
ranting U بیهوده گویی
rants U بیهوده گویی
mockery U زحمت بیهوده
wild-goose chases U تلاش بیهوده
an abortive attempt U کوشش بیهوده
havers U بیهوده چرند
to go on U بیهوده مگو
to dally U بیهوده گذرانیدن
ineffectual struggle U کوشش بیهوده
ranten U بیهوده گویی
he speaks to the purpose U بیهوده نمیگوید
futilely U بطور بیهوده
tautologic U بیهوده تکرار کن
claver U گفتار بیهوده
fribble U کار بیهوده
flash in the pan U کوشش بیهوده
false pride U غرور بیهوده
inert society U جامعه بیهوده
dead pull U کوشش بیهوده
vaporing U سخن بیهوده
inutile U بیهوده نامناسب
lostlabour U کوشش بیهوده
infructuous U بیحاصل بیهوده
piddles U کار بیهوده کردن
piddle U کار بیهوده کردن
fiddles U کار بیهوده کردن
fiddled U کار بیهوده کردن
frivol U کار بیهوده کردن
fiddle U کار بیهوده کردن
loaf U وقت را بیهوده گذراندن
piddled U کار بیهوده کردن
jauk U بیهوده وقت گذراندن
to loaf a way one's time U بیهوده وقت گذراندن
frivolous U پوچ بیهوده وبیمعنی
inanity U بیهودگی کار بیهوده
quiddle U بیهوده وقت گذرانیدن
small talk U حرف بیهوده زدن
dillydally U بیهوده وقت گذراندن
to break butterfly on wheel U بیهوده صرف نیروکردن
impracticable U غیر عملی بیهوده
dawdle U بیهوده وقت گذراندن
dawdled U بیهوده وقت گذراندن
dawdles U بیهوده وقت گذراندن
dawdling U بیهوده وقت گذراندن
vain U مغرورانه بطور بیهوده
to lop a bout U بیهوده وقت گذراندن
to milk the ram U کوشش بیهوده کردن
moon U بیهوده وقت گذراندن
to muck a bout U بیهوده وقت گذراندن
absurdly U بطور بیهوده و مزخرف
moons U بیهوده وقت گذراندن
to beat the air U کوشش بیهوده کردن
to break butterfly on wheel U کوشش بیهوده کردن
dawdler U بیهوده وقت گذران
delusions U پندار بیهوده وهم
delusion U پندار بیهوده وهم
boondoggle [American English] U وقت بیهوده گذرانی
to plough sands U کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
to p at or in an occpation U بیهوده بر سر کاری وقت گذراندن
to loiter a way one's time U وقت خود را بیهوده گذرانیدن
piffle U من من کردن حرف بیهوده زدن
to plough the sand U کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
to be a dead duck U بیهوده بودن [چیزی یا کسی]
inanely U بطور پوچ یا بی معنی بیهوده
snoozes U خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
snooze U خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
snoozed U خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
to saunter through life U عمر را بیهوده وبا ولگردی گذرانیدن
nugacity U چیز جزئی یغا بیهوده بیهودگی
snoozing U خواب کوتاه بیهوده وقت گذراندن
verbalist U منقد کلمات
spate U سیل کلمات
contents U کلمات یک نامه
word salad U سالاد کلمات
the f. words U کلمات زیرین
VIPs U مخفف کلمات
terminology U کلمات فنی
terminologies U کلمات فنی
addressing U و کلمات افست
apothegm U کلمات قصار
control words U کلمات کنترلی
i ran the words through U ان کلمات را خط زدم
declension U صرف کلمات
logion U کلمات قصار
VIP U مخفف کلمات
word of mouth U کلمات مصطلح
play on words <idiom> U بازی با کلمات
code word U کلمات رمزی
shan't U مخفف کلمات not shall
code words U کلمات رمزی
hypochondria U اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
crossword puzzle U جدول کلمات متقاطع
permutation table U جدول کلمات رمز
anastrophe U تعویض کلمات یک عبارت
end spell U خاتمه کلمات رمز
aphorism U پند کلمات قصار
phonics U تلفظ وهجاهای کلمات
padding U کلمات یارکوردهای ساختگی
charade U جدول کلمات متقاطع
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
delete U بریدن کلمات یک متن
deletes U بریدن کلمات یک متن
euphony U خوش اهنگی کلمات
opposites test U ازمون کلمات متضاد
aphorisms U پند کلمات قصار
in so many words U با عین این کلمات
prowords U کلمات جلوی جملات
Acrimonious words کلمات تلخ و نیشدار
malapropism U سوء استعمال کلمات
wordage U کلمات واژه بندی
word square U جدول کلمات متقاطع
aphorize U کلمات قصار گفتن
deleting U بریدن کلمات یک متن
deleted U بریدن کلمات یک متن
voder U یک ترکیب کننده کلمات
reserved words U کلمات ذخیره شده
she'd U مخفف کلمات had sheوwould she
cannon fodder [soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed] U خوراک توپ [سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
awol U مخفف کلمات leave absentwithout
anastrophe U قلب عبارت کلمات مقلوب
epigrammatic U وابسته به لطیفه و کلمات قصار
helminth U کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
oxymoron U استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
Recent search history Forum search
1ان کار غیرقابل قبول واحمقانه را متوقف کن یا بقولی بس کن کارهای نا مقبول ونا بخردنانه را
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1wife is life life is knife knife kill the life
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1 جمله بسازید . BROOM ---MOON----NOODLE ببخشید با کلمات
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
0ladders and couplings? در جمله پایین معنی کلمات بنظرتون چی میتونه باشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com